کشتی پوشالی که با شلیک توپ های بایرن غرق شد

حال این روزهای بارسا برای هواداران این تیم و حتی خیلی از تیم های دیگر بسیار تلخ است. اینکه چه بر سر این تیم آمده ماجرای این سرمربی یا آن بازیکن نیست. مجموعه ای از اتفاقات در این سال ها منجر به تیمی شده که با وجود نام های بزرگ و گران قیمت نمی تواند به موفقیت برسد و هر سال عملکرد بدتری به نمایش میگذارد.

ژانویه 2014 بود که جوزپ ماریا بارتومئو به عنوان رییس باشگاه بارسلونا منصوب شد. بارسایی که در دوره های قبل از بارتومئو به یک برند اقتصادی معتبر و پردرآمد تبدیل شده بود و تیمی مملو از بازیکنان هماهنگ و فوق العاده مثل ژاوی،اینیستا،مسی نیمار و… به ارث گذاشته شده بود. نتیجه این میراث به جامانده ، کسب سه گانه در اولین سال مدیریت بارتومئو بود، اما این آغاز فریبنده یک سوء مدیریت از سران بارسا بود که کمتر کسی توقع آن را داشت. سوء مدیریتی که سابقا باعث افت وحشتناک آث میلان و منچستر یونایتد شده بود و حالا مشابه آن در بارسلونا در حال رقم خوردن بود.

بارسلونا در بازار نقل و انتقالات تحت مدیریت بارتومئو شگفتی هایی خلق کرده که تا امروز گریبان باشگاه را گرفته است. فروش نیمار هنوز هم تبعات سنگینی برای باشگاه دارد و نه تنها سود مالی ای برای باشگاه نداشته بلکه هزینه ای به مراتب هنگفت تر برای جذب جایگزین نیمار خرج شده است. دمبله با 105 میلیون،کوتینیو با 142 میلیون و گریزمن با 120 میلیون گزینه هایی بودند که با هزینه های گزاف برای جایگزینی نیمار خریداری شدند و هر سه جزو شکست های سنگین نقل و انتقالاتی بارسلونا به شمار میروند. بارسا با معضل افزایش میانگین سنی مواجه شده و تقریبا میانگین سنی 30 سال در هر بازی را ثبت میکند. با این وجود، در یک نقل و انتقال عجیب آرتور 23 ساله با میرالم پیانیچ 30 ساله معاوضه شد. کسی منکر کیفیت پیانیچ نیست و همه میدانند که سبک بازی او کاملا با بارسلونا متناسب است اما این انتقال در این شرایط سنی بارسلونا یک اشتباه بزرگ تلقی میشود زیرا حتی ممکن است استعداد هایی مثل پوچ را به واسطه نیمکت نشینی پیانیچ تباه کند.

جدای از اشتباهات مدیریتی ، سه سال گذشته فرصت جولان سرمربی های بی کیفیت بر روی نیمکت آبی اناری ها بوده است. والورده و ستین با عملکری نزولی روز به روز وضعیت بارسا را بحرانی تر کردند. حتی نتایج والورده و قهرمانی های او را هم باید از صدقه سری درخشش فوق ستاره هایی چون مسی و سوارز و همچنین عملکرد نه چندان خوب رئال مادرید و اتلتیکو مادرید دانست. این دو سرمربی کوچک ترین فلسفه و تاکتیکی در تیم ایجاد نکردند و صرفا چشم امید به درخشش انفرادی ستاره های خود داشتند.

جمع بندی نهایی: بارسا تحت این هدایت و مدیریت به سمت تبدیل شدن به آث میلان دیگری سوق داده میشود و جدا شدن یا بازنشسته شدن مسی شاید بزرگ ترین چالش بارسا طی سال های آینده باشد زیرا مانند پرتگاهی خطرناک است که به نظر نمیرسد این تیم مدیریتی بتواند آن را کنترل کند و دور از ذهن نیست اگر بگوییم اتفاقی به مراتب مهیب تر و تبعاتی به مراتب سنگین تر از آنچه بعد از جدایی رونالدو از رئال به سر مادریدی ها آمد به سر بارسلونا بیاید. شاید رییسی که بجای دغدغه های سود اقتصادی به فکر نتایج باشگاه باشد ، سرمربی ای که با فلسفه بازی بارسا متناسب باشد و در شرایط بحرانی نبوغ لیونل مسی بتواند این بارسلونا را از منجلابی که در آن فرو رفته نجات دهد.

دیدگاهتان را بنویسید